ادب ندانستن جلوگيري از درماندگي
جعفر گلابي
بهرغم كرونا و امكان سركشي ناگهاني آن بازارها شلوغ، مردم بيوقفه در آمدوشد و حضور انبوه موتورسيكلتهاي نامهبر و غذابر در ترافيك سنگين حكايت از جنبوجوش هميشگي دارد و چون مسافرتهاي انبوه را به آن اضافه كنيم شايد به مسوولان تازه رسيده حق بدهيم كه اين ازدحامها را نشانه نشاط خيال كنند و حتي بر خود ببالند كه با چند ماه كار توانستهاند شادابي را به جامعه بازگردانند! البته اين برداشت به معنايي درست است و نبايد از حق گذشت و جامعه را مرده و بيتحرك و روبه افول انگاشت، آدمها در هر شرايطي تا آنجا كه ميتوانند خود را به هر شرايطي عادت ميدهند و هميشه زندگي جاري است و حتي پس از فاجعههاي بزرگ هم متوقف نشده است. اما چرا نبايد به شرايط به ظاهر عادي كوچهها و خيابانها و سكوت نسبي مردم اتكا و خيال خويش را آسوده كرد؟ دليلش كاملا روشن است پشت جنبوجوش به ظاهر عادي روزمره مردم خبرهاي بسياري وجود دارد و نگاه انسان خردمند را به درون ميكشاند و گاهي تكانش ميدهد و به سرعت قضاوت و سوالش را عكس ميكند.نگاهي به انواع آمارها كه البته هميشه كم و كسري دارند به سرعت قضاوت ساده را برميگرداند و اين سوال گزنده را مستولي ميكند كه چرا با اين همه نابساماني چرخهاي زندگي ميچرخد و متوقف نميشود و چرا نبايد باور كرد كه اين سرخي پيش از سحرگه نيست؟ تورم و گراني كه از پيش از انقلاب با روح و روان مردم بازي ميكرد در تمام اين مدت شاهد فراز و فرود بوده است ولي هرگز سايهاش از سر اقتصاد كشور برداشته نشد و حالا كمكم به نقاط ناباورانهاي ميرسد.همين تورم به عنوان يك شاخص اساسي و همهجانبه است كه پشت جنبوجوش روزانه مردم حكايتها دارد و همه چيز را به گونهاي ديگر تفسير ميكند.مردم از جلوي مغازه قصابي عبور ميكنند و اگر توقفي پيش بيايد اعداد بزرگ قيمتها آنان را به عبور آبرومندانه هدايت ميكند.
مطابق آمارها مصرف سرانه گوشت در كشور به نصف كاهش يافته و تازه اين آمار مربوط به معدل جامعه است و كثيري از مردم هفتهها و ماهها ميگذرد و رنگ سفيد و قرمز گوشت را نميبينند.مصرف ميوه كه در اين خشكسالي وحشتناك و تهديدكننده كسر عظيمي از آب كشور را ميبلعد50 درصد كاهش نشان ميدهد و چه بسيار كه در نهايت نصيب احشام ميشود تا آنها شيرينياش را بچشند و شايد در دل به ما مردمان بخندند كه غذاي اعياني ميخورند! در همين شلوغي و نشاطي كه مسوولان آن را ميبينند و حجت حقانيت عملكرد خود تبليغ ميكنند هيچ قيمتي در هيچ حوزهاي از جهش بينصيب نمانده است و همچنان مسابقه پرخسارت و جنگگونه گلادياتورهاي اقتصادي در جريان است.آنها به نبرد با همه چيز برخاستهاند و با اينكه هيچ تشويقي از مردم دريافت نميكنند، گستاختر از هميشه مبارز ميطلبند.گلادياتورهاي اقتصادي زنجير پاره كردهاند و براي معركهگيري گوش به فرمان هيچكس نيستند.رانتخواران فربه و پهن پيكر آشكارا مبارز طلب ميكنند و گاهي در پاسخ به دستوردهندگان دولتي قهقهه مستانه ميزنند.اگر يك مسوول، ده مسوول توانستهاند بانيان اين وضع آشفته و خطرناك باشند بايد محاكمه شوند ولي كيست كه نداند حجم نابساماني وضع موجود بسيار فراتر از توان يك دولت و دو دولت است. براي برگرداندن وضع موجود از يك دولت با هر ميزان از اقتدار كاري ساخته نيست.متاسفانه ما پس از 40 سال و در سختترين شرايط اقتصادي و بينالمللي تازه به فكر ميدانداري نيروهاي جوان افتادهايم كه حتي قادر نيستند ظاهري از مديريت را به نمايش بگذارند و گاهي بيانات گهربارشان اسباب اشتهار در دنياي مجازي ميشود و خلقي را به تبسم غمانگيز وا ميدارد. اگر برجام به نتيجه نرسد روند كنوني مديريتها به زودي آثار عظيم خود را ظاهرخواهد كرد و تازه آن روز معني رها شدن فنر قيمتها و انواع چالشهايي كه در حال گرم كردن خود هستند را خواهيم فهميد.هنوز كشور در حال پس دادن تاوان مديريت هياتي و باري به هرجهت و پولپاشي دولتهاي نهم و دهم را پس ميدهد، تازه آقاي احمدينژاد كشوري با كمترين تحريمها و صندوق ذخيره ارزي انباشته و بستري آراسته از مديريتهاي باتجربه را تحويل گرفته بود. چنانچه نوع مديريت هياتي در قالبي ديگر يا بدتر تكرار شود، بعيد است ديگر امكان عبور سالم از آن وجود داشته باشد.تغيير مديريتها حق دولت است ولي يك مدير جوان و مسوول و متعهد از پيشكسوتان و كارشناسان به جد مشورت ميگيرد و در شبي تار و گردابي چنين حائل فرمان قايق را به تركستان نميگرداند.مشكل ما آنجاست كه مسوولان جزو مراكز و بنيادها و كميتهها و نهادها حالا تا وزارت پيش آمده، آزمون خطا را در سطح كشوري آغاز كردهاند و ادب ندانستن را برنميگيرند و ندارند و در سهلانگاري سرآمد زمانند و چه بسا جامعهاي را به درماندگي بكشانند.
دواي درد عاشق را كسي كو سهل پندارد/ ز فكر آنان كه در تدبير درمانند، در مانند